اطلاعیه مدیر
آرشیو سایت بزودی کامل خواهد شد ، لطفا صبور باشید .
آرشیو : 1334

«فريد» بعد از اينكه دختر محبوبش جوان پولداري را به همسري برمي گزيند براي به دست آوردن پول بيشتر وارد دار و دسته ي «سليم» و همكارانش شده و كارش به سرقت مي كشد. اما در جريان يكي از دزدي ها، پليس سرمي رسد و او ضمن فرار با دختري به نام «هما» برخورد مي كند و هم اوست كه فريد را بار ديگر به زندگي اميدوار كرده و به راه درست مي كشاند.

دختر فريب خورده اي با جواني كه وكيل دعاوي است ازدواج مي كند. گذشته دختر او را رنج مي دهد و هميشه در فكر اينست كه واقعيت را با شوهرش در ميان بگذارد. ترس از دست دادن خوشبختي اش او را از اين كار بازمي دارد. سرانجام شوهر به حقيقت پي مي برد و اين زماني است كه فريب دهنده دختر به دست دوستان نابابش به قتل رسيده است.

«احمد» به دنبال مشاجره با پدرش به تهران مي رود و وقتي برادرش را نمي يابد كارش به سرقت كشيده مي شود و در جريان يك سرقت صورتش زخمي مي شود. همكاران احمد دكتري را به بالين او مي آورند تا آثار زخم را از صورتش بردارد ولي دكتر جاي زخم را به صورت بدي باقي مي گذارد. احمد پس از بهبودي نسبي به قصد انتقامجويي سراغ دكتر رفته و با او درگير مي شود. اما او درمي يابد دكتر برادر گمشده اش است كه از كودكي خانواده را ترك كرده. احمد در حال گريز به وسيله ي پليس به قتل مي رسد.