اطلاعیه مدیر
آرشیو سایت بزودی کامل خواهد شد ، لطفا صبور باشید .
تگ های آرشیو : نصرتاله وحدت

اعتماد با صدور چك هاي بي محل تحت تعقيب طلب كارهايش قرار مي گيرد. منوچهر، كه به قصد دزدي به خانه ي اعتماد مي رود، با اعتماد دوست مي شود، و در نقش پسر اعتماد از او در مقابل طلب كارهايش حمايت مي كند. در چنين وضعي ژاله، خواهرزاده ي اعتماد، و پس از او خواهرش از سفر فرنگ باز مي گردند. اعتماد ابتدا ورشكستگي خود را از آنها پنهان مي كند، و خواهرش را در سهام شركت صوري اش سهيم مي كند؛ اما يكي از طلب كارهايش به نام اشرفي موضوع را براي ژاله فاش مي كند…

محمودخواهان فرزند است؛ اما همسرش ژيلا به خواست شوهر به منظور حفظ زيبايي، تن در نمي دهد. محمود همسرش را مجاب مي كند كه داشتن فرزند حلاوت زندگي است و هيچ لطمه اي به زيبايي او وارد نخواهد ساخت. محمود بر اثر ضربه اي كه در خانه ي پدر همسرش بر سرش وارد مي آيد عقيم مي شود. جمشيد، پسر خاله ي ژيلا، كه درصدد اغفال ژيلاست،…

فيروز مرد خوشگذراني است كه به همسرش پروين خيانت مي كند. وقتي پروين درمي يابد كه فيروز با ليلا ، دوست سابقش، رابطه دارد براي آنكه فيروز را عصباني كند در صدد تلافي برمي آيد، و با فيروز شرط مي كند در صورتي به خانه ي او بازخواهد گشت كه اجازه داشته باشد به او خيانت كند. فيروز از سر ناچاري مي پذيرد؛ اما با تحمل و مشقت موفق مي شود همسرش پروين را به راه بياورد و به او قول مي دهد كه از كارهاي خلافش دست بردارد. ليلا هم با پسر عمويش حسين گاوكش پيمان زناشويي مي بندد.

«اينگر» براي ديدار آثار تاريخي ايران به همراه يك راننده عازم شيراز و اصفهان مي شود. در اين موقعيت عاقله مرد پولداري سعي مي كند با دور كردن راننده به اينگر نزديك شود اما با كوشش هاي راننده موفقيتي به دست نمي آورد. راننده و اينگر متدرجاً شيفته ي هم مي شوند و حتي اينگر حاضر مي شود كه نامزدش را ترك كند راننده چون مي داند زندگي او با عادات و خصوصيات اينگر وفق نمي دهد دختر را روانه ي مملكتش مي كند.

ماجرا در جريان جشن شب ژانويه در خانواده اي مسلمان مي گذرد. پسر جوان و هوسباز خانواده، دختري را به جشن كشانيده است تا او را فريب دهد، اما مستخدم به انحاء مختلف مانع نزديك شدن پسر اربابش به دختر مي شود. سماجت مستخدم باعث مي شود كه او براي هميشه از خانواده اخراج شود. مستخدم عليرغم بيكار شدن شاد است كه دختري را از رسوايي نجات داده است و وقتي او را به خانه اش مي رساند در مي يابد كه والدين دختر نيز به جشن شب ژانويه رفته اند.